۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

ژوئیسانس یا همیشه آن را به این ترجیح داده است


همیشه یکی‌شان را به دیگری ترجیح می‌داده، گاه این را به آن و گاه برعکس. اولش بیشتر بوده‌اند، بیشتر از دو تا و حتا خیلی بیشتر: صد تا. مدت‌ها آن‌ها را چیده و یکی‌یکی وارسی‌شان کرده و همیشه یکی را به بقیه ترجیح داده تا هی کم و کمتر شده‌اند و مانده دو تا و دیگر نتوانسته‌اند کمتر شوند، یعنی کمترین تعدادی که می‌شناخته، همین قدر بوده...

روزها گذشته و همیشه یکی‌شان را به دیگری ترجیح می‌داده...

روزی یکی‌شان شروع کرده به قل خوردن و قل خورده و رفته دورتر ایستاده و بعد دیگری قل خورده و از سوی دیگر رفته ایستاده دورتر و دورتر از دیگری. دراین‌حال چشمانش یکی با اولی چرخیده و دیگری با دیگری و از خودش پرسیده یعنی آن‌یکی کجا غیبش زده...

از آن روز دنبال آن‌یکی گشته و گشته و همیشه آن را به این ترجیح داده است.