۱۳۹۲ مرداد ۳, پنجشنبه

در ستایش فردریک شوپن


نغمات شوپن زبانه می‌کشد در سرزمین هرز وجود. نمی‌سوزد که می‌نوازد این شعله‌ها و تازه و تر می‌سازد و از سرشاری احساس و نوش‌آساییِ و فریبایی... دلم می‌خواهد در نوایش غرقه شوم و ماهی و جَست بزنم و برآیم و فرو بروم و زمان بگذرد و دریا بدرد و قطره‌قطره مشت‌مشت موج بزند توی چشم‌هام و بریزد از در و دیوارِ آب‌ها و آبی‌ها...