۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

آگوست در اوسیج‌کانتی


آگوست در اوسیج‌کانتی فیلمی است با داستانی عالی، بازی‌های درخشان و به‌یادماندنی، صحنه‌پردازی چشم‌نواز، تدوین مثال‌زدنی، موسیقی تنیده در متن، میزانسن‌های دقیق، ریتم درست، و دیالوگ‌های محشر.


یک خط، یک نقطه، یک حرکت، یک تصویرِ زاید، حتی یک شانه یا یک قاب عکس، در این فیلم اضافی و بی‌وجه نیست و این حیرت‌آور است.

برای آنان که فیلم را دیده‌اند، احتمالاً خواندن این دو نکته خالی از لطف نخواهد بود:

۱. در اواخر فیلم جایی که نسبتِ آیوی (با بازی جولیان نیکلسون) و چارلزکوچولو (چنان‌که در فیلم صدایش می‌زنند، با بازیِ بندیک کامبربچ) برملا می‌شود و آیوی با گریه از خانه خارج می‌شود، می‌بینیم که باربارا (با بازی جولیا رابرتز) به دنبال او می‌دود تا جلویش را بگیرد؛ اما، جای آنکه برود بیرون از حصارِ دور حیاط و چه‌بسا در جاده به او برسد، فقط از درون حیاط اتومبیلِ او را تعقیب می‌کند و صدایش می‌زند... کمی بعد باربارا می‌گذارد از خانه می‌رود بیرون و این بار وایولت  (با بازی خیره‌کنندۀ مریل استریپ) سعی می‌کند دنبالش برود و مانعش بشود، اما حتی قدم به حیاط خانه نمی‌گذارد و صرفاً از درونِ ایوان او را صدا می‌زند و تعقیب می‌کند: کارگردان با به‌کارگیری این شگردِ فرمال، تنهاتر شدنِ وایولت را با تنگ‌تر کردنِ حلقه‌به‌حلقۀ میدانِ کنشِ بازیگرِ تعقیب‌کننده نشان داده و ضمناً به محدودیت‌های ذهنی و چه‌بسا اخلاقی در نسل‌های پیشین نسبت به نسل‌های پسین اشاره کرده است.

۲. چارلزکوچولو، در میانه‌های فیلم جایی که با تأخیر از راه می‌رسد و با آیوی روبه‌رو می‌شود و آیوی می‌خواهد او را ببوسد، دیالوگی را ادا می‌کند که درنهایت کارکردی آیرونیک می‌یابد: «داری قانونمون رو زیر پا می‌ذاری.» تازه در اواخر فیلم که باربارا با خاله‌اش متی‌فی (با بازی مارگو مارتیندال) حرف می‌زند و از نسبتِ خواهربرادریِ این دو خبردار می‌شود ـــ‌که رازی ناراز است یا بگوییم فاش‌سخنی است در نغمۀ سکوت‌ـــ درمی‌یابیم که این قانون چه معناهای دیگری می‌توانسته داشته باشد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر